﷽
اَللّـهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ
صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِه في هذِهِ
السَّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَة وَلِيّاً وَحافِظاً
وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْنا حَتّى
تُسْكِنَهُ اَرْضَكَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها
طویلا...
محمدمهدی هراتی استاد پیشکسوت هنرهای تجسمی قوچانی و عضو گروه هنرهای سنتی و صنایع دستی فرهنگستان هنر در ۸۱ سالگی درگذشت.
محمدمهدی هراتی استاد پیشکسوت هنرهای تجسمی و عضو گروه هنرهای سنتی و صنایع دستی فرهنگستان هنر در ۸۱ سالگی درگذشت.
در پی درگذشت استاد هراتی، بهمن نامورمطلق رئیس فرهنگستان هنر با صدور پیامی، درگذشت این استاد پیشکسوت هنرهای تجسمی و عضو گروه هنرهای سنتی و صنایع دستی فرهنگستان هنر را تسلیت گفت.
متن پیام تسلیت رئیس فرهنگستان هنر، بدین شرح است: «درگذشت استاد گرانقدر محمدمهدی هراتی، جامعه هنری و آموزشی ایران را بسیار اندوهگین و متأثر ساخت. ایشان هنرمندی شریف با بینش و دانشی وسیع در زمینه هنرهای سنتی و صنایع دستی بودند. این استاد فرهیخته بیهیچ چشمداشت و تقاضایی، زندگی گهربارش را وقف هنر کرد و از سالها سلوک پاک و خالصانهشان در زمینه آموزش هنر، جمع بسیاری از هنرجویان و هنرپژوهان بهرهمند شدند. افزونبر این، در ساحتهای پژوهش و آفرینش هنر نیز آثاری بس ارزنده پدید آوردند و از خود به یادگار گذاشتند.
فرهنگستان هنر جمهوری اسلامی ایران درگذشت استاد محمدمهدی هراتی را به خانواده داغدار، شاگردان و دوستدارانش و جامعه هنری و آموزشی کشور تسلیت میگوید و از درگاه الهی غفران واسعه برای آن مرحوم، و صبر و سلامت برای عزیزانش خواستار است. روحش شاد و یادش گرامی باد!»
استاد هراتی پیشکسوت هنرهای تجسمی و عضو گروه هنرهای سنتی و صنایع دستی فرهنگستان هنر متولد ۱۳۲۱ در قوچان بود. وی پس از تحصیلات مقدماتی به تهران آمد و تا مقطع دکتری نقاشی و هنرهای سنتی در دانشگاه تهران تحصیل کرد. او حدود نیم قرن در رشتههای مختلف هنرهای تجسمی، ازجمله طراحی، نقاشی سیاهقلم، رنگروغن، آبرنگ، قطاعی و لایهچینی، نگارگری، رنگسازی سنتی، نقاشی روی چوب و قلمدان، نقاشی روی شیشه، سرامیک و چرم، نقاشی با رنگهای لعابی روی کاشی و سرامیک گرفته تا خوشنویسی خطوط کهن، به ابداع و ارائه هنر خود مشغول بود.
هراتی بیش از ۵۰ کتاب در حوزههای مختلف پژوهش و آموزش هنر به رشته تحریر درآورد. آیین تجلیل از این استاد فقید بهمن ماه سال گذشته در فرهنگستان هنر برگزار شد.
مراسم تشییع پیکر زندهیاد هراتی روز یکشنبه هفتم خرداد ساعت ۹:۳۰ از فرهنگستان هنر به سمت قطعه هنرمندان بهشت زهرا(س) برگزار خواهد شد.
پایان پیام/
اینکه چرا دو تا دهه فاطمیه داریم علتش این است که تاریخ شهادت حضرت زهرا(س) دقیقاً مشخص نیست. دربارة تاریخ شهادت حضرت زهرا(س) روایات مختلفی وجود دارد.
🌹
🌹
بازیچه شود،آنکه تنش عریان است
آزادیِ از حیا، خودش زندان است
هشدار که قصدشان ز آزادی زن
آزادی مردهای شهوتران است ...!
#لبیک_یا_خامنه_ای
#امام_زمان
#پایان_مماشات
زهرا موزرانی همسر شهید کلاهدوز گفت: زمانی که با یوسف ازدواج کردم افسر ارتش بودند، البته از افسرهایی بود که حساب شده وارد دستگاه شده بود و به خاطر هدف مقدسی که داشت وارد ارتش که آن زمان وابسته به نظام شاهنشاهی بود شد، برای من خیلی عجیب بود یک آدم مذهبی و انقلابی در ارتش خدمت کند، لذا ایشان میگفتند آدم گاهی لجن زاری را میبیند و لازم میداند که وارد آن محیط شود و با هدف نزدیکی به دستگاه وارد ارتش شده بود.
محمود ژولیده، شاعر آیینی و جانبازِ هشت سال دفاع مقدس شعری در مورد حوادث تروریستی حرم شاهچراغ(ع) سرود.
محمود ژولیده شاعر آیینی و جانبازِ هشت سال دفاع مقدس در مورد حادثه تروریستی حرم شاهچراغ(ع) در شیراز شعری سرود که در ذیل آمده است.
یادی از شهدای بخون غلتیده حرم شاهچراغ علیه السلام
باز از سوی ابلیس، رهِ کینه علَم شد
غمبارترین حادثه با تیرِ ستم شد
رگبارِ مسلسل سوی زُوّارِ حرم شد
چون شاهچراغ اُمتِ اسلام به غم شد
از اشکِ حرم، دشمنِ دین در خطر افتاد
با آل علی هر که در افتاد ور افتاد
ای دشمن مغضوب، وطن جان و تنِ ماست
پیراهنِ خونینِ زیارت، کفنِ ماست
ایران، حرمِ آل حسین و حسنِ ماست
هر گوشه قدمگاهِ شهِ بی کفنِ ماست
این شورِ حسینی است، که اینجا به سر افتاد
با آل علی هر که در افتاد ور افتاد
تا یاورِ ما لایتناهیست بدانید
ایران حرمِ امنِ الهیست بدانید
این مملکتِ شیعه گواهیست بدانید
مملو ز بسیجی و سپاهیست بدانید
این خاک مپندار، که در دامِ شر افتاد
با آل علی هر که در افتاد ور افتاد
اینجا همه نسلِ پسرِ فاطمه هستند
این نسل، سپاهِ قدَرِ فاطمه هستند
واللهِ جوانان، سپرِ فاطمه هستند
خوبان و شهیدان، ثمرِ فاطمه هستند
خصمِ علی و فاطمه در درد سر افتاد
با آل علی هر که در افتاد ور افتاد
ما سینه زنانِ حرمِ خونِ خدائیم
دلسوخته ی تشنه لبِ کرب و بلائیم
جان بر کفِ آن بی کفنِ راس جدائیم
همناله ی زهرا و علی، چون شهدائیم
آهِ دلِ زهرا، به گلوی سحر افتاد
با آل علی هر که در افتاد ور افتاد ور افتاد
عالم ز نوای سحرِ فاطمه گِریید
هر کشته ز داغ پسرِ فاطمه گِریید
هر دیده ز سوزِ جگرِ فاطمه گِریید
مهدی شبِ جمعه به برِ فاطمه گِریید
هنگامه ی تعجیلِ فرج زودتر افتاد
با آل علی هر که در افتاد ور افتاد
آبان ۱۴۰۱/ماه ربیع الثانی
شاید باورش برای جوانان و نوجوانانی که عادت کردهاند هر چه را اراده میکنند، با چند کلیک بدست بیاورند، سخت باشد که بدون در اختیار داشتن امکانات امروزی، بشود صدها کار تحقیقاتی بینقص انجام داد و دهها جلد کتاب نفیس را روانه بازار نشر کرد.
اما در تاریخ سرزمین ما، کم نبودهاند دانشمندانی که با دست خالی کارهایی کردهاند کارستان. لازم نیست خیلی هم در اعماق تاریخ کندوکاو کنیم؛ همین ۱۴ سال پیش در چنین روزی، مردی دار فانی را وداع گفت که در سراسر زندگی پربرکتش، لحظهای آرام نگرفت و همه اوقات و روزهای آن را صرف تحقیق و تتبع علمی کرد؛ آن هم بدون استفاده از فناوریهای نوین و اینترنت و.... زندهیاد استاد عزیزالله عطاردی که امروز سالروز درگذشت اوست، چنین مردی بود؛ ستاره درخشان آسمان پژوهش که پس از مدتی تحمل بیماری، در سوم مرداد ۱۳۹۳ درگذشت و طبق وصیتش در جوار حرم مطهر امام رضا (ع) در مقبره شیخ طبرسی به خاک سپرده شد.
روستازاده نابغه
مرحوم عطاردی در سال ۱۳۰۷ خورشیدی در روستای «بگلر» از توابع قوچان متولد شد. این روستازاده باهوش از همان دوران کودکی، نبوغ خود را در فراگیری دانش نشان داد؛ به همین دلیل خیلی زود مقدمات را فرا گرفت و بعد به قوچان رفت تا در مدرسه «عِوَضیه» این شهر، علوم دینی را فرا گیرد. اما از همان ابتدای کار، دو چیز ذهن او را به خود مشغول کرد؛ حدیث و تاریخ. اصلاً نمیتوانست از این دو دل بکند؛ برای همین، نه در مدرسه عوضیه، نه در دوران اقامت کوتاهش در مشهد و نه زمانی که به تهران رفت تا در مدرسه «شیخ عبدالحسین» حجره بگیرد، تحقیق و پژوهشهای روایی و تاریخی را رها نکرد. نتیجه این همه شور و علاقه، نخستین تألیف او در سال ۱۳۳۰ بود؛ زمانی که فقط ۲۳سال داشت، کتابی محققانه درباره حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) به رشته تحریر درآورد و به فضلای حوزه علمیه نشان داد که ستارهای پرفروغ در آسمان دانش این سرزمین درخشیدن گرفته است؛ نام نخستین تألیف او «عبدالعظیم حسنی، حیاته و مسنده» بود.
۲۰ سال رنج سفر برای تحقیق
استاد عطاردی در سال ۱۳۴۳ خورشیدی برای تکمیل درس و پیدا کردن عرصههای پژوهشی بهتر راهی نجف اشرف شد. همان جا بود که مورد توجه علامه امینی قرار گرفت و صاحب کتاب الغدیر دانست که این طلبه باهوش خراسانی، یک محقق و پژوهشگر بالفطره است.
به همین دلیل به او پیشنهاد کرد به سفرهای علمی و تحقیقاتی برود تا بتواند آثار بهتر و متنوعتری تألیف و تدوین کند. مرحوم عطاردی هم که اعتقاد داشت با یک جا نشستن و دل خوش کردن به چند کتابخانه محدود نمیتوان گامهای بلند برداشت، قدم در مسیر سفرهای علمی گذاشت و درست مانند استادش، علامه امینی، این کار را در نهایت سختی و با حداقل هزینه و امکانات انجام داد.
خودش در سفرنامه مربوط به هند و پاکستان نوشته است برای عبور از مرز زمینی پاکستان ناچار شده پنج شبانهروز را با حداقل آب و غذا در ایالت بلوچستان پاکستان بگذراند و بعد برای رسیدن به کراچی، آن هم در دورهای که بالاخره وسیله نقلیه به اندازه کافی وجود داشت، سه روز را پیاده راه برود. وسواس عجیب او برای اطمینان از وقوع یک رویداد یا صحت یک سند موجب میشد مرحوم عطاردی سختیهای عجیب و غریب سفر به نقاط سختگذر را به جان بخرد.
مثلاً در زمان تدوین کتاب هفتجلدی «فرهنگ خراسان» برای اطلاع از آثار باستانی روستاهای مشهد، به همه آنها سفر کرد و این سفرها بیشتر با پای پیاده یا با استفاده از چهارپا ممکن و میسر میشد.
این سفرهای تحقیقاتی حدود ۲۰ سال طول کشید و رهاوردی ارزشمند و بیبدیل برای جامعه علمی ایران به بار آورد. او در این سالها، رنج و زحمت فوقالعادهای را برای جمعآوری اسناد و مدارک تحمل کرد؛ خودش در جایی گفته است: «به خاطر یک کتاب که میخواستم تألیف کنم، میرفتم نسخههای خطی را ببینم. این کتاب من را کشاند به بیابانها، به کشورها. چند سال در هند بودم ... همه اینها را از نزدیک دیدم».
مطالعات و تحقیقات وی به حوزه تاریخ محدود نمیشد و چنان که گفتیم، استاد عطاردی به جمعآوری روایتهای معصومین (ع) و طبقهبندی آنها هم علاقه زیادی داشت؛ مجموعه «مسانید اهلبیت (ع)» در بیش از ۷۰ جلد حاصل همین علاقه و ارادت است. او برای هر کدام از ائمه (ع) اثری مجزا تألیف کرد که در برگیرنده روایتهای خاص یکی از امامان (ع) است.
بخش مهمی از آثار استاد عطاردی مربوط به مطالعات وی در حوزه خراسانپژوهی است؛ او به زادگاهش علاقه بسیاری داشت و به همین دلیل آثاری مانند «فرهنگ خراسان» و «تاریخ تمدن خراسان بزرگ» را پدید آورد.
«تاریخ تمدن خراسان بزرگ» شاهکار پژوهشی مرحوم عطاردی است که در ۵۴ جلد نوشته شده و تنها تعدادی از مجلدات آن به چاپ رسیده است. این اثر سترگ دربرگیرنده تاریخ و فرهنگ خراسان بزرگ از منطقه دهنمک گرمسار تا دره فرغانه و از رود جیحون و سیحون تا منطقه نهبندان است.
روستای یدک در ۴۵ کیلومتری قوچان در نزدیکی مرز ترکمنستان قرار دارد که سرچشمه شاخه اصلی رودخانه اترک در این روستای تاریخی واقع شده است.
روستای یدک که در نزدیکی قوچان قرار دارد با طبیعتی دیدنی و بکر گردشگران را مجذوب خود کرده است، وجود سرچشمه اصلی رودخانه اترک در این روستا،یدک را یکی از چشم نوازترین روستاهای سرسبز خراسان رضوی کرده است.
از مناطق دیدنی روستای یدک قوچان میتوان آرامگاه امامزاده حجی، دره زیبای یدک، آبشار زیو، آبشار گول و چشمههای متعدد واقع در دامنه رشته کوههای هزار مسجد را نام برد. آب بسیار خنک، گوارا و شیرینی در این روستا یافت میشود که هر مقدار بنوشید لذت رفع تشنگی را حس خواهید کرد.
هوای خنک و مفرح، مناطق دیدنی، درخت و سایههای فراوان و کوهای سر به فلک کشیده فضای دلنشین و جذابی برای گشت و گذار و تفریح ایجاد کرده است.
هموطنان میتوانند برای استعلام وضعیت دهکبندی خود با شماره تلفن گویای ۰۹۲۰۰۰۰۶۳۶۹ تماس بگیرند.
در جریان اصلاح نظام یارانهای و آغاز روند پرداخت یارانه جدید بر اساس دهکبندی انجامشده، مردم با ابهاماتی در مورد مشمول بودن یا نبودنِ خود بر اساس دهکهای درآمدی مواجه شدهاند.
سازمان هدفمندی یارانهها اعلام کرده است هموطنان میتوانند برای اطلاع از دهکبندی خود از دو کانال اقدام کنند؛ راه نخست، شماره گویای ۰۹۲۰۰۰۰۶۳۶۹ است که بعد از تماس، با وارد کردند کد ملی سرپرست خانوار و همچنین وارد کردن یک شماره تلفن همراه که به نام سرپرست است، دهکی که در آن قرار دارند اعلام میشود.
راه دیگر مراجعه به سامانه hemayat.mcls.gov.ir است که وضعیت دهکبندی را مشخص و اعلام میکند.
دولت در ساعت ۲۴ روز نوزدهم اردیبهشت در جریان اصلاح نظام یارانه و نرخ ارز ترجیحی، نسبت به پرداخت یارانهای با مبلغ جدید اقدام کرد که طی آن با حذف دهک دهم (پردرآمد)، برای دهک اول تا سوم مبلغ ۴۰۰ هزار تومان به ازای هر نفر و برای دهم چهار تا نهم ۳۰۰ هزار تومان برای هر نفر واریز کرده است.
پرداختِ انجامشده برای ۹ دهک، حدود ۷۲ میلیون نفر را پوشش داده که نسبت به جمعیت یارانهبگیر که حدود ۷۸ میلیون نفر بودند، حدود شش میلیون نفر کمتر شده است.
طبق قانون بودجه ۱۴۰۱، دولت مکلف به حذف سه دهک بالای درآمدی از دریافت یارانه نقدی است.
اگر انگلیسیها بخواهند در سرزمین مسلمانان یک حکومت ناجور تشکیل بدهند که شرش دامنگیر همه بشود، چه میکنند؟ میروند سراغ همان سیاست قدیمی که در اجرای آن سابقه تاریخی دارند؛ سیاست «تفرقه بینداز و حکومت کن». و اینبار حکومت ساختند!
حکومت ناجوری که انگلیس در سرزمین تاریخی مسلمانان تأسیس کرد رژیم صهیونیستی بود. اما این آخر ماجرا بود در سال ۱۹۴۸ میلادی؛ اولش با تفرقهاندازی میان مسلمانان شروع شد در زمان جنگ جهانی اول.
داستان از آنجا شروع شد که انگلیسیها دیدند درافتادن با امپراتوری عثمانی برایشان سخت است و به فکرشان رسید که تفرقه بیندازند در سرزمینهای عثمانی و میان مسلمانان. این شد که پنهانی با حاکمان محلی اعراب مذاکره کردند و تشویقشان کردند تا علیه حکومت عثمانی شورش کنند و قول دادند در آینده از تشکیل حکومت فراگیر عربی و اسلامی در این سرزمینها حمایت کنند. افسران اطلاعاتی انگلیسی هم به سرزمینها عثمانی اعزام شدند و با تأکید بر تفاوتهای نژادی و مذهبی و طایفهای همه را انداختند به جان هم و به جان عثمانی. در میان این افسران اطلاعاتی از همه مشهورتر «توماس ادوارد لورنس» است که به «لورنس عربستان» معروف شد و دستگاه تبلیغاتی غرب از همانموقع و هنوز هم از وی چهره یک استقلالطلب آزادیخواه و مدافع حقوق اعراب و اصالت عربی ساخته است. جالب اینکه فیلم هم ساختهاند دربارهاش و چه شکوه و محبتی نثار کردند به این جاسوس انگلیسی و متخصص تفرقهاندازی.
القصه، حکومت عثمانی همزمان با جنگ جهانی اول درگیر شورش اعراب شد و عاقبت در جنگ شکست خورد و تجزیه شد. نقشه تجزیه را هم انگلیس و فرانسه پیشاپیش کشیده بودند و سرزمینهای عربی خاورمیانه را میان خودشان و براساس منافع خودشان تقسیم کرده بودند. اعراب هم کمی از این تقسیمبندی ناراحت شدند ولی آنموقع کی به کی بود و انگلیس فاتح جنگ جهانی بود و زور کسی به او نمیرسید و بدتر اینکه تفرقه میان اعراب همچنان ادامه داشت.
در نهایت چنین شد که به جای عثمانی، کلی کشور کوچکتر ازجمله عربستان و اردن و عراق و لبنان و کویت و قطر در خاورمیانه تشکیل شد. در این تقسیمبندی انگلیسی-فرانسوی، سرزمین فلسطین ماند دست انگلیس و چه بساطی درست کرد؛ ۱۴ می ۱۹۴۸ میلادی فلسطین را دودستی و مفت و مجانی و با اجازه بیاجازه خودش داد دست صهیونیستها و رفت.
«توماس ادوارد لورنس»، افسر اطلاعاتی انگلیس با تحریک اعراب به شورش علیه حکومت عثمانی و تفرقهاندازی در سرزمین مسلمانان، زمینه را برای تشکیل حکومت صهیونیستی در خاورمیانه فراهم کرد
پادشاه بریتانیا «اجازه» داد!
ماجرا این بود که از اوایل قرن بیستم بنا به نوشتههای «تئودور هرتسل»، روزنامهنگار و «پدر صهیونیسم سیاسی مدرن» صحبت از این بود که یهودیان باید برای خود خانهای ملی داشته باشند! اروپاییها هم خوششان میآمد که یهودیها بروند چون مردم مسیحی اروپا از نظر مذهبی و تاریخی و اقتصادی با یهودیان مشکل داشتند.
سال ۱۹۱۷ میلادی در میانه جنگ جهانی اول «والتر روتشیلد»، بانکدار ثروتمند یهودی و سیاستمدار مشهور انگلیسی درخواست صهیونیستها برای بازگشت به ارض موعود و داشتن یک سرزمین یهودی را پیگیری کرد و «آرتور جیمز بالفور» وزیر خارجه بریتانیا بیانیه بالفور را صادر کرد که در واقع نامهای بود به روتشیلد و مضمونش اینکه پادشاه بریتانیا اجازه میدهد که یهودیها بروند فلسطین؛ «با افتخار، از سوی اعلیحضرت پادشاه بریتانیا به پیشگاه شما بیان میدارم که درخواست شما به کابینه دولت بریتانیا فرستاده شد و مورد پذیرش قرار گرفت. اعلیحضرت با تشکیل یک خانه ملی برای یهودیان در فلسطین موافقت کردهاند و بیشترین تلاششان را به کار میگیرند تا این کار به سرانجام برسد».
«والتر روتشیلد» بانکدار ثروتمند یهودی و سیاستمدار مشهور انگلیسی از پادشاه انگلیس اجازه گرفت که یهودیان اروپا بروند فلسطین!
داستان همچنان ادامه دارد
۷ ماه پس از نامه بالفور انگلیسیها در جریان جنگ جهانی اول و طبق یک نقشه هماهنگ و با تمام قوا فلسطین را از دست حکومت عثمانی درآوردند و اشغال کردند. بیدلیل هم نبود که پس از پایان جنگ، فلسطین را دست خودشان نگه داشتند و از سال ۱۹۲۲ میلادی فلسطین شد «فلسطین تحت قیمومیت بریتانیا».
وضعیت همینطوری بود تا هنگام جنگ جهانی دوم که خصومتهای تاریخی مسیحیان با یهودیان در اروپا بالا گرفت و بدجوری افتادند به جان هم. این وسط یهودیان هم یاد فلسطین افتادند برای فرار از دست اروپاییها و بعد که جنگ تمام شد با انگلیس هماهنگ کردند و گروهگروه یهودی رفتند به سرزمین فلسطین و بعد اینطوری شد: «در سال ۱۹۴۸ میلادی چند ساعت پیش از پایان قیمومیت بریتانیا بر فلسطین، تشکیل دولت صهیونیستی در این سرزمین اعلام شد. بریتانیاییها رفتند و صهیونیستهای تفنگبهدست آمدند... فلسطینیها مالک بیش از ۹۷ درصد اراضی فلسطین بودند و صهیونیستها با اقدام نظامی علیه فلسطینیان بیدفاع، اراضی آنان را تصرف کردند و در فلسطین دولت صهیونیستی تشکیل دادند».
صهیونیستها از همان سال ۱۹۴۸ میلادی که رژیم صهیونیستی تشکیل شد با سازماندهی گروههای افراطی مسلح به کشتار فلسطینیان و تخریب روستاها برای تصرف اراضی پرداختند
عجیب آنکه سیاست تفرقهاندازی در خاورمیانه همچنان ادامه دارد. اغلب کشورهای عربی که انگلیس در خاورمیانه ساخت همچنان دوستان انگلیس هستند و برخی با صهیونیستها هم دوستی میکنند و گاهی با یکدیگر یا با سایر کشورهای منطقه دشمنی میکنند و تفرقه هنوز هست و این داستان تمام نشده است؛ داستان عدالتخواهی فلسطینیها و قبله اول مسلمانان هم البته هنوز ادامه دارد و تمام نشده است.
یکی از اردوگاههای آوارگان فلسطینی در سال ۱۹۴۸ میلادی
اگه الان شهدا بودن ..
اگه الان شهدا بودن ..
شهیدآوینیقلمبهدستمیگرفتو #جهاد_تبیین میکرد !
شهیدمطهریکتابمینوشت!
شهیدبهشتیسخنرانیمیکرد !
شهیدهمتیکجانمینشستو...!
شهیداحدیتخریبچیدشمنبود!
شهیدباقریودیالمهنقشهمیریختندو..!
بالاخرههمهکاریمیکردندرغیاب#امام_زمان
حرفرهبرزمیننمونه👀
.
قطعاماهماستعدادهاییداریم
و خدابهموننقاطقوتهایزیادیدادهوبیحکمت
نیستند😉
پسبیایینماهمدراینزمینهیاعلیبگیمو ازنهایتاستعدادهاموندرجهادامروزاستفادهکنیم ...!💚
#جهاد_تبیین
طبیعت بینظیر روستای یدک که در شهرستان قوچان خراسان رضوی قرار دارد.
۳ اسفند سال ۱۲۹۹ شمسی، رضاخان در ایران کودتا کرد؛ روزهایی بود که انگلیسیها میخواستند حال قاجارها را بگیرند و جای پایشان را در سیاست ایران محکم کنند و کودتایی برپا شد که مسیر تغییر حکومت از قاجار به پهلوی را هموار کرد.
ماجرا از آنجا شروع شد که در سال ۱۲۹۸ شمسی، «میرزا حسن خان وثوقالدوله» نخستوزیر وقت با انگلیسیها پنهانی مذاکره کرد و بعد معلوم شد خودش ۲۰۰ هزار تومان و وزرای خارجه و دارایی هر کدام ۱۰۰ هزار تومان رشوه گرفته بودند برای بستن قرارداد ۱۹۱۹. مفاد این قرارداد حتی از وزرای کابینه هم مخفی نگه داشته شده بود چهبرسد به مردم عادی.
سالهای پس از جنگ جهانی اول بود و ایران همچنان در اشغال نظامی بود و انگلیسیها هم نمیخواستند نیروهایشان را از ایران بیرون ببرند و مانده بودند. خبر انعقاد قرارداد ۱۹۱۹ هم که لو رفت همه اعتراض کردند که این دیگر چه وضعی است و چرا ایران را تحتالحمایه انگلیس کردهاید و اعتراض بالا گرفت. تقریبا همه مخالف بودند جز چند نفری از جمله «سید ضیاءالدین طباطبایی» که رفیق وثوقالدوله بود و از این قرارداد حمایت میکرد.
القصه، قرارداد لغو شد و انگلیسیها هم گفتند پس حالا یک کاری میکنیم کارستان و رفتند سراغ ضیاءالدین و رضاخان و گفتند بیایید در ایران کودتا کنید و مملکت ایران را از دست این رجال فاسد نجات بدهید و ما هم کمکتان میکنیم و عملیات بزرگ انگلیس در ایران کلید خورد.
رضاخان در میان افسران قزاق؛ یک روز پیش از کودتا
بیا نخستوزیر بشو!
ضیاءالدین کلا آدم سرخوشی بود و با انگلیسیها رفیق بود؛ در این حد که در مراسم تاجگذاری پادشاه انگلیس بهعنوان نماینده مطبوعات ایران حضور داشت. میگویند از همانجا معلوم شد آبش با انگلیسیها در یک جوی میرود و بعد هم در ایران زد در کار روزنامهنگاری و صدای بلندی داشت در آن عصر بیخبری و بیرسانهای. سال ۱۲۹۹ شمسی هم انگلیسیها گفتند بیا و نخستوزیر شو! گفت چهجوری؟ گفتند رضاخان را میفرستیم که تهران را بگیرد و بعد حکم نخستوزیری تو را از احمدشاه قاجار میگیریم. آنموقع رضاخان که از فرماندهان ارشد نیروهای قزاق بود و به رضا میرپنج معروف بود برای مقابله با نهضت جنگل عازم جنگ شده بود و در قزوین بود. به رضاخان هم گفتند برو تهران را بگیر و «ادموند آیرونساید» افسر انگلیسی شخصا به او گفته بود: «اگر شما قدرت را در دست بگیرید ما مخالفتی نداریم». رضاخان هم قبول کرد و راه افتاد به سمت تهران و شد مشهورترین کودتاچی ایران.
ژنرال آیرونساید هم که کلا همهکاره کودتا بود بعدها تعریف کرد: «فکر میکنم همه مرا معمار آن کودتا تصور میکنند. راستش را بخواهید خودم هم همینطور فکر میکنم». (درباره روزهای سیاه کودتا در ایران میتوانید به کتاب «کار من بود» نوشته محمد رحمانی از انتشارات راهِ یار مراجعه کنید.)
ژنرال «آیرونساید» انگلیسی؛ طراح کودتا
در نهایت روز ۳ اسفند نیروهای قزاق ادارههای دولتی و مراکز مهم پایتخت را اشغال کردند و همه حیرت کردند که چه خبر است؟! مردم لابد در حال و هوای مهیاشدن برای نوروز بودند که معلوم شد وضعیت مملکت خراب است و کودتا شده است.
«سید ضیاءالدین طباطبایی»؛ عامل سیاسی کودتا
دستگیرشدهها زیاد آمدند!
وقتی کودتا شد دولتی سر کار آمد که کارهای عجیب و بیبرنامه انجام داد. این دولت موجی از دستگیریها راه انداخت و برایش گرایش سیاسی افراد نیز مهم نبود و اصلا معلوم نبود چه خبر است؛ «در شب سوم اسفند کودتاچیان وارد تهران شده و نقاط حساس شهر را به اشغال خود درآوردند. با فتح تهران حکومت به دست کودتاچیان افتاد و ادارات دولتی و مراکز نظامی را اشغال کردند. احمدشاه و محمدحسن میرزا [ولیعهد قاجار] به کاخ فرحآباد گریختند و سپهدار رشتی [نخستوزیر] به سفارت انگلیس در تهران پناهنده شد.
فردای همانروز سید ضیاءالدین طباطبایی بهعنوان نخستوزیر، زمام امور را در دست گرفت. احمدشاه نیز با نهایت استیصال و از ترس جان خود، رضاخان را به فرماندهی کل قوا منصوب کرد.
در آستانه کودتا، سیدضیاءالدین فهرستی از اسامی دهها تن از رجال کشور را در اختیار رضاخان قرار داد تا بلافاصله پس از انجام کودتا دستگیر و زندانی شوند. بدینترتیب مدتی کوتاه پس از کودتا دستگیری گروهی از اعیان و اشراف، متنفذین، آزادیخواهان و برخی علمای مخالف آغاز شد و طی حدود ۶ روز نزدیک ۷۰ تن از رجال دستگیر و زندانی شدند. در میان دستگیرشدگان اسامی افرادی چون سیدحسن مدرس، احمد قوام و عبدالحسین میرزا فرمانفرما به چشم میخورد.
در فاصله کمتر از ۲ ماه که از عمر کودتا میگذشت تمام زندانها و بازداشتگاههای تهران مملو از زندانیان شد تا جایی که مجبور شدند عدهای از محبوسین را به شهرها و مناطق دیگری تبعید کنند».
عکس یادگاری عوامل کودتا
دولت کودتا که بهدلیل دستگیریهای گسترده و برخوردار نبودن از اقبال عمومی به «کابینه سیاه» شهرت یافت، چندان دوام نیاورد و حدود ۳ ماه بعد ضیاءالدین استعفاء داد و رفت پی کارش. ولی طبق نقشه انگلیسیها همین بلوای بیحساب و نامعلوم برای رضاخان خوب شد و وزیر جنگ شد و نخستوزیر شد و عاقبت هم که بله، جای احمدشاه را گرفت.
«سید ضیاءالدین طباطبایی» در ایام پیری
امروز در تاریخ مناسبتهای دیگری هم هست
امروز ۳ اسفند مصادف با ۲۲ فوریه میلادی و ۲۰ رجب هجری قمری در تقویم تاریخ، مناسبتهای دیگری هم دارد.
ـ وقوع نبرد «یرموک» بین مجاهدان مسلمان و سپاه روم در سال ۱۵ قمری
ـ زادروز «آرتور شوپنهاور» فیلسوف معروف آلمانی در سال ۱۷۸۸ میلادی
ـ روز استقلال «سنت لوسیا» از استعمار انگلستان در سال ۱۹۷۹ میلادی
ـ زادروز «تهماسب یکم» پادشاه مشهور صفویه در سال ۸۹۲ شمسی
ـ آغاز عملیات پیروزمند «خیبر» در دوران دفاع مقدس در سال ۱۳۶۲ شمسی
آرامگاه عالم ربانی آیت الله آقا نجفی قوچانی مولف کتاب سیاحت غرب، در شهرستان قوچان قرار دارد.
او در راه کسب علم تا جایی پیش رفت که در سن ۳۰ سالگی به درجه اجتهاد رسید و پس از آن تا زمان فوت در سال ۱۳۶۳ هجری در قوچان به تدریس، ارشاد و رتق و فتق امور مردم پرداخت.
او در تمامی گرفتاریها حامی حقیقی مردم بود و در هنگام وفات در دل تمام مردمان منطقه قوچان و حتی شهرستانهای اطراف نفوذ معنوی فراوان داشت.
آیت الله آقا نجفی قوچانی در طول عمر بابرکت خود کتابهای زیادی را به رشته تحریر درآوردند که معروفترین آنها کتاب سیاحت شرق( شرح زندگانی خود) و کتاب سیاحت غرب(سیر ارواح در عالم برزخ ) است.
مزار و آرامگاه ایشان اکنون در شهرستان قوچان قرار دارد و میزبان گردشگران و زائران بسیار است.
در خیابان شهید بهشتی قوچان و در کنار خانه های قدیمی، تابلو سبز رنگی نصب شده بر سردر آرامگاهی با گنبد فیروزه ای شما را به سمت محل آرام گرفتن بزرگ مردی که سالیان سال در راه علم و فضیلت های مختلف تلاش کرده است، می کشاند.
دبیرکل حزبالله لبنان در سخنرانی شب گذشته خود با اشاره به حوادث چند روز گذشته بیروت، به موضع گیری درباره آن پرداخت.
یک بار که حاج قاسم به بارگاه حضرت رضا (ع) مشرف شد همزمان با غبارروبی بود. همیشه فقط علما میتوانستند داخل ضریح مطهر حضور پیدا کنند.
یک بار که حاج قاسم به بارگاه حضرت رضا (ع) مشرف شد همزمان با غبارروبی بود. همیشه فقط علما میتوانستند داخل ضریح مطهر حضور پیدا کنند. روزی که حاج قاسم آمده بود بعد از اینکه مراسم این غبارروبی تمام شد، حال ارتباط با حضرت رضا پیدا کرد و اشک میریخت.
غبارروبی که تمام شد به ذهنم آمد آقایی که اینجا ایستاده است و برای امام رضا اشک میریزد، به حرم اهل بیت (ع) عالی خدمت کرده است. نه فقط در مشهد بلکه در منطقه. حاج قاسم سلیمانی خادم واقعی حضرت رضا (ع) است.
در آن زمان به ذهنم رسید برای اولین بار این رسم را که همیشه علما داخل ضریح میآیند، با حجت و فلسفه نقض کنم. به دوستان گفتم به حاج قاسم بگویید داخل ضریح مطهر بیاید. حال معنوی عجیبی داشت. از جاهایی که ایشان از حضرت رضا طلب و آرزوی شهادت کرد همان جا بود.
- حجتالاسلام و المسلمین سیدابراهیم رئیسی
***
یکی از روزها که قرار بود شستوشوی حرم انجام شود، وارد روضه منوره شدیم. طبق همان عادت همیشگی بنا کردیم به آمادهسازی فضا. دیدم حاج قاسم وارد شد؛ خیلی ساده و خودمانی. اشاره کردند هیچی نگو. رفقا بعضی فهمیدند و بعضی نفهمیدند و ما شروع کردیم شعر معروفی که زمزمه عاشقانهای است و خیلی ساده است و شاید ایراد فنی ادبیاتی هم داشته باشد، خواندیم:
ای صفای قلب زارم، هر چه دارم از تو دارم
تا قیامت ای رضا جان، سر ز خاکت بر ندارم
منم خاک درت غلام و نوکرت
مران از در مران به جان مادرت
علی موسی الرضا ...
غیر تو یاری ندارم، با کسی کاری ندارم
گر مرا از در برانی، جای دیگر من ندارم
تو خوبی من بدم به این در آمدم
به جان فاطمه مکن مولا ردم
علی موسی الرضا علی موسی الرضا ...
به دلم کن یک نگاهی، تا نماند یک گناهی
به یقین با یک نگاهت، میشوم دور از تباهی
نگاهم سوی تو، بهشتم کوی تو
دلم خورده گره، به تار موی تو
علی موسی الرضا علی موسی الرضا علی موسی الرضا ...
تو رئوف و مهربانی، قبله درماندگانی
از تو ممنونم دلم را، در حریمت میکشانی
الا ای یار من، تویی دلدار من
نظر کن بر دل سیاه و زار من
علی موسی الرضا علی موسی الرضا ...
دل به امید تو بستم، بر سر راهت نشستم
چون رسد جامت به دستم، از می عشق تو مستم
امیر کاروان، امان ای الامان
مرو پیشم بمان، امام مهربان
علی موسی الرضا علی موسی الرضا علی موسی الرضا ...
جان به قربان نگاهت، دل فدای روی ماهت
سینه بگشا تا بیایم، ای رضا جان در پناهت
حدود یک هفته دیگر مدارس در سراسر کشور بازگشایی و سال تحصیلی ۱۴۰۱-۱۴۰۰ آغاز خواهد شد و آن طور که مسئولان وزارت آموزش و پرورش اعلام کرده اند، مدارس در مناطق مختلف کشور ترکیبی از آموزشهای حضوری و مجازی را تجربه خواهند کرد.
۱- آموزش مجازی آسان نیست و اگر واقعا قصدتان از به مدرسه فرستادن فرزندانتان آموزش است و نه نمره گرفتن باید بر شرکت منظمشان در کلاسها نظارت داشته باشید.
۲- شما معلمتان را نخریدهاید و معلم موظف نیست در تعطیلات و ساعات غیرکاری پاسخگوی شما باشد. او هم انسان است و در ساعات غیراداری وظایف و گرفتاریهای خانوادگی دارد. اگر معلمی پاسخ شما را میدهد از سر لطف و دلسوزی اوست نه وظیفه
۳- هنگام پیام دادن به معلمتان او را با کلمات رسمی مخاطب قرار دهید. درست است که او را نمیبینید ولی دخترخالهتان نیست که او را "عزیزم" خطاب کنید.
۴-کلاس مجازی مسابقه "کی از همه باهوشتره" نیست. مکانی است برای یادگیری و تعامل. پس کنار فرزندتان ننشینید تا در رقابت با دیگر شاگردان کمکش کنید. این مسئله علاوه بر لطمه زدن به اعتماد به نفس او، فرایند یادگیری را نیز مختل میکند.
۵- در آموزش مجازی اکثر معلمین فیلم تدریسشان را ضبط میکنند. آن را جایی ذخیره کنید تا هم بتوانید چندین بار مرور کنید و هم شب امتحان در به در دنبال فیلمها نباشید.
۶- اگر تمرینات خود را از روی دیگران رونویسی کنید معلم ضرر نمیکند بلکه به گمان اینکه همه یاد گرفتهاند به سرعت سراغ مبحث بعدی میرود. اگر در آزمونها تقلب کنید به معلم آسیبی نمیرسد بلکه فقط آمار قبولیهایش بالاتر میرود. اگر جواب سوالات معلم را به فرزندتان میرسانید، از حقوق معلم کم نمیکنند، فرزندتان را با تقلب و دروغ بزرگ نکنید. بگذارید فرزندتان تلاش کند، بگذارید از مغزش استفاده کند، قول میدهم استفاده از مغز عوارض جانبی نداشته باشد.
۷- مشخص شده که ۳۲ گونه مختلف هوش در بشر وجود دارد و فرزندان ما حتما در یک یا چند شاخه استعداد بیشتری دارند. کسی که هوش ریاضی خوبی ندارد شاید در ادبیات، هنر یا ورزش موفق باشد. آنها را تحت فشار نگدارید، تحقیر نکنید، با دیگران مقایسه نکنید. اجازه بدهید راه خودشان را پیدا کنند. جهان ما جهان تفاوتهاست.
۸- تنبیه و تحسین اغراق شده هر دو به یک میزان مخل آموزش و پرورشاند. تشویق باید متناسب با نوع فعالیت باشد و گاهی باید اجازه بدهیم فرزندمان از کارش فقط لذت ببرد و وابسته به تشویق ما باشد.
۹- برخی مدارس از شما میخواهند از آموزشهای کودکتان فیلم بردارید تا در فضای مجازی مبلغ کارشان باشد. به شخصه با این کار مخالفم. کودک ناچار میشود برای فیلمبرداری یک اجرای بیعیب و نقص داشته باشد. برخی کودکان ذاتا درونگرا هستند و علاقهای به این کار ندارند و این دست رقابتها فقط باعث میشود حس ناکافی بودن و عقب ماندن از دیگران را بیجهت تجربه کنند.
۱۰- کودکان را وابسته به لایک و تایید و تماشاچی بزرگ نکنیم و از آنها شخصیتهای نمایشی نسازیم. بگذاریم خود واقعیشان را زندگی کنند.
یکی از کاربران فضای مجازی تصویری از مراحل رشد خرما را منتشر کرد.
باگذشت چندسال سال از درگذشت حاج قربان سلیمانی، آخرین "بخشی" از نسل بخشیهای بزرگ شمال خراسان رضوی، آوای ساز و صدای دلنشین این اسطوره بزرگ موسیقی در عرصه بینالملل همچنان طنینانداز بوده و از وی به عنوان گنجینهای در موسیقی مقامی یاد میشود.
حاج قربان سلیمانی، بخشی بزرگ در شمال خراسان رضوی و استاد موسیقی مقامی در سال ۱۲۹۹ در روستای ترکنشین علیآباد از توابع شهرستان قوچان به دنیا آمد و دوتار نوازی را از هفت سالکی زیر نظر پدرش کربلایی رمضان، که خود از دوتارنوازان مشهور شمال خراسان بود آموخت.
حاج قربان در ۲۰ سالگی پدرش را از دست داد و پس از آن نزد استادان موسیقی مقامی همچون غلامحسین بخشی جعفرآبادی، حاج محمد بخشی قیطاقی و عوض بخشی آموختن نوازندگی دوتار و خوانندگی را ادامه داد.
وی با هنر خود توانست در ۲۱ سالی عنوان "بخشی" را از آن خود کند اما به دلایلی از سال ۱۳۴۶ به مدت ۲۰ سال دست به ساز نزد و از نواختن دوتار امتناع کرد و در سال ۶۶ دوباره نوازندگی و خوانندگی را از سر گرفت و به رغم ۲۰ سال دوری از موسیقی، مرکز توجهات شد.
این استاد بزرگ برنامههای بسیار در داخل و خارج کشور اجرا کرد و توانست مقام اول جشنواره موسیقی لیون فرانسه، مقام ستاره جشنواره اوینیون فرانسه، مقام برتر جشنواره موسیقی فجر ایران در سالهای ۶۹ تا ۷۱ را به دست آورد.
مجله لوموند پس از اجرای حاج قربان در جشنواره اوینیون فرانسه تصویر وی را روی جلد مجله خود چاپ کرد و زیر آن نوشت: کسی که درهای بهشت را به روی غرب گشود.
حاج قربان سلیمانی به سه زبان ترکی، کردی و فارسی آواز میخواند، موسیقی، نوازندگی، خوانندگی او با اشعار ترکی و فارسی هرگونه مرز و سد زبانی را در هم مینوردید و به گوش هر هنردوستی خوش مینشست. ویژگی بارز حاج قربان انگشت گذاری شفاف و قوت در پنجه بود.
این استاد بزرگ در کشورهای بسیار از جمله سوریه، عربستان، ترکیه، فرانسه، آلمان، سوئیس، بلژیک، کلمبیا، انگلیس، پرو، پاناما و آمریکای شمالی برنامههای مختلف اجرا کرده است.
حاج قربان سلیمانی در سال ۱۳۸۵ با اهدای دوتارش به پسرش علیرضا سلیمانی با موسیقی وداع کرد و در ۳۰ دی ۱۳۸۶ در سن ۸۷ سالگی در منزلش در روستای علیآباد درگذشت.
مرتضی امیری اسفندقه شاعر معاصر قصیدهای زیبا درباره ایران سروده است که به صورت اختصاصی در اختیار مهر قرار گرفته است.
مرتضی امیری اسفندقه متولد سال ۱۳۴۵ در استان تهران است. او فارغ التحصیل رشته ادبیات از دانشگاه قم میباشد. اسفندقه سرشار از ادبیات کهن و معاصر است. آنچه او را از دیگر شاعران متمایز میکند سادگی و افتادگی وی و مردم داری اوست.
از من که بود خواست بگویم کجاییم؟
اهلِ زمینِ سربههوایم، هواییم
گاهی چراغِ سوخته، تاریکیِ تمام
گاهی پر از ستاره، پر از روشناییم
اهلِ زمین و خانهبهدوشِ شبانهروز
خورشیدوار، دربهدرِ جابهجاییم
همدستِ آب و آتش و همپایِ خاک و باد
کولیترین مسافرِ بیدرکجاییم
***
مثلِ نسیم در همهجا گشت میزنم
دیوانهوار عاشقِ مشکلگشاییم
در هر کجایِ این کره خاک با همه
بیاختیار شیفته آشناییم
لبریز از حرارت و سرشار از حیات
آتش، عطش، حماسه، جنون، آسیاییم
در من حلول کرده روحی بزرگوار
پرواز را همیشه و هرجا، هواییم
***
اهلِ زمینم و وطنم مهدِ انقلاب
من انقراضِ سلسله پادشاییم
شلیک کردهاند به من بارها و شب
من آسمانِ زخمیِ تیرِ هواییم
***
در من بلوچ و ترک و لُر و کرد یک صداست
ایرانیم تجلیِ چندین صداییم
من مژده شکستنِ دیوارِ ظلمتم
من افتتاحِ پنجره روشناییم
گهوارهخوابِ نغمة عطار و مولوی
من شیرِ پاکخورده شعر سناییم
من عقلِ سرخِ شیخشهابم، قتیلِ نور
من هوشِ تند و تازة شیخبهاییم
عینالقضاتِ مانده به خاطر، هزارسال
شمعِ شهید، خاطره مومیاییم
جانبازیم به درصدِ خالص رسیدهاست
از سرفههایِ خشک بخوان، شیمیاییم
تبدیل میکنم به نظر خاک را به زر
پنهان نمیکنم نفسِ کیمیاییم
مثلِ سیاوشِ از دلِ آتش گذشتهام
آمادهام که عشق کند رونماییم
جز عاشقی هنوز گناهی نکردهام
پاکیزه از جنایت و جرم قضاییم
حرف و حدیثِ من همه مستیّ و راستیست
من عاشقِ صمیمیت و بی ریاییم
دعوت به مهر کردهام و عشق و دوستی
افتاده رسالتِ بی ادعاییم
غیر از وفا به دست ندارم اگرچه هیچ
از هر طرف محاصره بی وفاییم
آیینه دارِ لحظة دیدار و حرمتش
آیینه غروبِ غریبِ جداییم
سرخوش عبور کردهام از هفتخوانِ مکر
زخمی اگرچه بر اثرِ نارواییم
***
ورد زبانِ اهلِ جهان پاکیِ من است
من پایتختِ سلسله پارساییم
آیینه شکفتنِ خورشید، صبحِ زود
پرورده فضایِ خراسان، رضاییم
شاعر، ادیب، رند، قلندر، چکامهسنج
بالاتر از تمامیِ اینها، فداییم
نانِ شبی نداشتهام غیرِ قرصِ ماه
خورشید بوده ریزهخورِ ناشتاییم
دستم دراز پیشِ خدا هم نمیشود
پاکیزه از شگرد و سرشتِ گداییم
من از خدا به غیرِ خودش را نخواستم
آن بندهام که وارثِ تاجِ خداییم
او هرچه خواست میشود و خواستم از او
فرمانده قلمرویِ فرمانرواییم
بیانتهاست وسعتِ فرماندهیِّ دل
خارج از این نواحیِ جغرافیاییم
نقلِ فروتنیست وگرنه سرم از آن
همکسوتِ ملائکه درکبریاییم
***
گفتم قصیده بار به سبکِ «کمال» پاک
آه ای وطن! نوایِ نیِ بی نواییم
جادوگرانه سحرِ مرا کردهای تمام
جادو نمیشوم، نه! به قرآن، دعاییم
هوشم نخورده گولِ هنرهایِ خویش را
تا انتها اگر برسم، ابتداییم
روحِ من و اسیرِ رهایی شدن؟ مباد!
آزادم و همیشه به فکرِ رهاییم
***
گفتم قصیده باز وطن را، خوشا خوشا
در قرنِ تازه شاعرِ امّ القُراییم
نوآوریست سنّتِ پایندة خدا
نوآورم، مخالفِ کهنهگراییم
دل لوحِ سادهاست ولی سادهلوح نیست
من شهریام تمام، اگر روستاییم
مردِ دقیقه هایِ نود بودهام به شور
لبریزِ خاطره، گلِ وقتِ طلاییم
***
از خونِ من دوباره وطن امتحان بگیر
من بی قرارِ نمره ثلثِ نهاییم
روزی شهید میشوم و آه دیدنیست
میدانِ تیر و مویِ رهایِ حناییم
***
از من که بود خواست بگویم… بیا ببین
شاعر هنوز شاعرِ یک لاقباییم
گفتم هزار بار و شنیدی هزار بار
ایرانیم، دوباره بگویم کجاییم؟
من واژگون من واژگون من واژگون رقصیدهام
من بیسر و بیدست و پا در خواب خون رقصیدهام
منظومهای از آتشم، آتشفشانی سركِشم
در كهكشانی بینشان خورشیدگون رقصیدهام
میلاد بیآغاز من هرگز نمیداند كسی
من پیر تاریخم كه بر بام قرون رقصیدهام
فردای ناپیدای من پیداست در سیمای من
اینسان كه با فرداییان در خود كنون رقصیدهام
ای عاقلان در عاشقی دیوانه میباید شدن
من با بلوغ عقل در اوج جنون رقصیدهام
میلاد دانایی منم، پرواز بینایی منم
من در عروجی جاودان از حد فزون رقصیدهام
پیراهن تن پاره كن، عریانی جان را ببین
من در جهان دیگری از خود برون رقصیدهام
با رقص من در آسمان، رقص تمام اختران
من بربلندای زمان بنگر كه چون رقصیدهام
درجریان سفر رئیس جمهور به مشهد مقدس قرآنی از سوی تولیت آستان قدس به رئیس جمهور اهدا شد.
در جریان سفر حجتالاسلام روحانی رئیس جمهور به مشهد مقدس که در بازگشت از سفر قرقیزستان و شرکت در اجلاس شانگهای صورت گرفت حجت الاسلام مروی تولیت آستان قدس رضوی قرآنی نفیس به رئیس جمهور اهدا کرد.
این قرآن نسخه چاپ شده و بازسازی شده از نسخه قدیمی و معتبر قرآن با خط بایسنقری است که کتابت آن به عصر سلجوقیان باز میگردد و هماکنون در گنجینه قرآن آستان قدس رضوی نگهداری میشود.
این قرآن با همت مؤسسه آفرینشهای هنری آستان قدس رضوی آماده و به چاپ رسیده است که بزرگترین قرآن خطی جهان و با خط محقق است که در ابعاد ۱۷۷ درصد و یک سانتیمتر نگارش شده است.
در مشخصات دقیق این مصحف در موزه آستان قدس رضوی آمده است: مشخصات این قرآن؛ طول هر صفحه ۱۸۰ سانتیمتر، عرض ۱۰۵، اندازه متن ۱۵۹ در ۹۶، ارتفاع خط ۱۲ تا ۱۳ سانتیمتر و دانگ قلم حداکثر ۴ سانتیمتر.
بایسنقر، غیاثالدین پسر شاهرخ و از نوادگان تیمور لنگ است که مشهور به سلطان بایسنقر بهادرخان یا معزالدین، شاهزاده تیموری معروف است که به زبانهای فارسی، عربی و ترکی مغولی مسلط و شهرت او در زمینه خوشنویسی بود.
جیمز بیلی فریز، سیاح انگلیسی، در سفرنامه خراسان خود نگارش قرآن را به شاهزاده بایسنقر میرزا نسبت میدهد و مینویسد: «در برگشت از سواری، برای دیدن امامزادهای رفتم. تنها مکان قدیمی در قوچان که به هیچ وجه مورد توجه نبوده است، مگر به یک علت. در اینجا بعضی از برگهای متعلق به یک قرآن عظیم وجود دارد که شاید در دنیا بینظیر است با اینکه با روش خیلی بیملاحظهای حفظ شده است. این قرآن به وسیله بایسنقر میرزا، پسر شاهرخ و نوه تیمور بزرگ، نوشته شده و توسط وی برروی قبر فاتح بزرگ در سمرقند گذاشته شده است.»
در سفرنامه ناصرالدین شاه به خراسان در سال ۱۳۰۰ هجری قمری نیز چنین آمده؛ «…در اینجا قرآنی به خط بایسنقر که صفحات بزرگ دارد دیده شد، قدری تماشا کرده پایین آمدیم...».
نسخه بازآفرینی شده این مصحفشریف از سوی حجتالاسلام مروی به حجتالاسلام روحانی رئیس جمهور اهدا شد.
حیله و فریب بزرگ پنهان شده سال ۹۷ چیست؟/ ابعاد نقشه اصلی سال ۹۸ آمریکا برای ایران
فریب پروژه ۹۷ چیست؟ آمریکایی ها و به خصوص پمپئو از زمان ریاست بر سازمان سیا بزرگترین خلا آمریکا در برابر ایران را خلا اطلاعات و کسب اخبار واقعی از درون ایران می دانست.
در حالیکه اکثریت کارشناسان امنیتی ایران گذر کشور از تابستان داغ و همچنین مهار شوک اولیه بازگشت تحریم ها در آبان ماه را یک موفقیت بزرگ امنیتی برای جامعه اطلاعاتی ایران می دانستند، هشدار چند روز قبل رهبر معظم انقلاب مبنی بر اینکه" اگرچه نقشه دشمن لو رفته است، اما همه باید هوشیاری خود را حفظ کنند زیرا امریکا، دشمنی خبیث و حیلهگر است و ممکن است قصد فریب داشته باشد تا برای سال ۹۷، جنجال کند، اما مثلاً برای سال ۹۸ نقشهای بکشد."
به نوعی یک بیدارباش و اعلام هوشیاری مجدد برای دستگاه های امنیتی و اطلاعاتی و عموم مردم و جناح های سیاسی محسوب می شود. این هشدار هوشمندانه را می توان ساختار مهمترین پرونده امنیتی و اطلاعاتی سال آینده ایران نیز نامید. مهمترین ویژگی و بخش این پرونده نیز اجرای عملیات فریب در سال 97 و اجرا پروژه اصلی در سال 98 است. بنابراین چند سوال را باید برای روشن موضوع طرح کرد: فرض اصلی برای فریب بزرگ آمریکا برای سال 97 چیست؟ سال 98 قرار است که چه اتفاقی در ایران بیافتد؟ ابعاد احتمالی پروژه 98 آمریکا چیست؟
برای یافتن پاسخ های اجمالی چند نکته راهبردی ذیل قابل تامل است:
*آشنایی اجمالی با مراحل پروژه 97 آمریکا در ایران
تخریب فرآیند تصمیمگیری با تزریق اطّلاعات غلط و دستکاری اطّلاعات، ایجاد گزینههای پر تعداد نا مناسب پیشِ روی تصمیمگیر، و بر هم زدن نظم سیستم هدف اصلی است. در جنگ اطّلاعاتی قرار است اولویتبندی گزینهها برای تصمیمگیر دشوار شود.
بر اساس تعاریف، جنگ سایبر به هرگونه عمل خصمانه علیه سیستم های رایانه ای، شبکه های رایانه ای یا پایگاه های داده رایانه ای دشمن اطلاق میشود که با هدف کاهش کارایی یا ناتوان سازی صورت پذیرد. حملات سایبری، سیستم های هدف خود را غیرقابل استفاده نموده، کارایی آن ها را کم کرده، با تزریق اطلاعات غلط تصمیم گیری کاربران را کاهش
در روزهای گذشته به واسطه خبرسازیها و شایعات در فضای مجازی رضاشاه از گور خود به وسط میدان کشیده شد و عدهای به مدد کمک رسانهای ارگانهای خبری روباه پیر و شیطان بزرگ از جمله « بیبی سی» و « من و تو » به تطهیر پهلوی پرداختند.
بی شک عدهای درصدد هستند که از هر چیزی برای بر هم ریختن امنیت روانی و اجتماعی جامعه استفاده کنند، همانها که در دی ماه گذشته با سوار شدن بر روی موج اعتراضات به حق مردم به وضعیت معیشتی شعارهایی در حمایت از رضاشاه سردادند این روزها نیز وارد میدان شده و برای دیکتاتور مقبور نوحه سرایی میکنند.
حافظه تاریخی ملت ایران از سوی این عده اندک بسیار ضعیف پنداشته میشود، آنها گمان میکنند که مردم مسلمان ایران یا مطالعه نکردهاند و یا آنان که سنشان به دوره پهلوی میرسد آن دوران را از یاد بردهاند!
عملکرد رضاشاه را میتوان ملغمهای از استبداد و دیکتاتوری عریان و دین ستیزی آشکار دانست، افرادی که در فضای مجازی برای دیکتاتور پهلوی نوحه سرایی میکنند و او را پدر ایران نوین میخوانند نیازی به مطالعه کارنامه پهلوی اول نمیبینند.
در ادامه به بازخوانی گوشهای از این پرونده سراسر سیاهی و نکبت میپردازیم.
بی سواد فحاش!
چنانچه ذکر آن رفت رضاشاه را میتوان در دو حوزه به بررسی و تحلیل نشست استبدا و دیکتاتوری در دوره سلطنت وی و همچنین دین ستیزی آشکار به امر اربابان خارجی!
سوء ظن و بدبینی نسبت به اطرافیان و بیحرمتی ، فحاشی و بیسوادی از ویژگیهای شخصیتی رضاخان بود و این ویژگیها در دوره سلطنت نامبرده خود را به عیان نشان داد.
نقل است که در یکی از گفتوگوهای تیمورتاش با دولت انگلیس بر سر موضوع نفت، شاه به علت طولانی شدن مذاکرات، کنترل اعصاب خود را از دست داده و یک روز غرش کنان وارد جلسه هیئت دولت شده و پرونده نفت را داخل بخاری پرتاب میکند.
علی امینی همچنین در خاطرات خود اینگونه مینویسد: «دکتر مصدق سه اسلحه خصوصی داشت یکی عصا... که بلند میکرد، دیگری مبالغه در نشان دادن ضعف و بیماری... اسلحه دیگر او گریه بود که به وسیله آن مردم را به رقت میآورد و به دنبال خود میکشید».
در سالروز ملی شدن صنعت نفت و در روزهایی که بار دیگر نام مصدقالسلطنه به عنوان یکی از پرافتخارترین مردان ایران معرفی میشود به بررسیهای منصفانه و واقعگرایانه از عملکرد و شخصیت وی میپردازیم تا مشخص شود که چرا امام معتقد بود مصدق به اسلام سیلی زد.
* پیشینه محمد مصدق
برخلاف آنچه شهرت دادهاند، مصدق از یک خانواده فقیر و یا حتی متوسط نبود. او یکی از فرزندان خاندان قاجار بود که قسمت اعظم بدبختیها و عقبماندگیهای ملت ما مربوط به همین خاندان است. آزادیخواهی او از قبیل آزادیخواهی ناصرالدین و مظفرالدین و محمدعلی شاهها بود ولی با پوشش آراستهای که با نیرنگ استتار شده بود. به هنگامی که مشروطهخواهان طرفدار انگلستان به سفارت انگلیس پناهنده شدند، مصدقالسلطنه نیز در خانه منشی سفارت انگلیس که دوست صمیمی او بوده است مخفی میشود. (تقریرات مصدق ـ یادداشت شده توسط آقای جلیل بزرگمهر ـ ص۱۳٫) و چندی بعد به عضویت دارالشورای استبداد در میآید. قسمتی از تقریرات او در این زمینه به شرح زیر است: «…حشمتالدوله والاتبار (برادر مصدق) منشی مخصوص محمدعلیشاه که در دستگاه او از آزادیخواهان حمایت میکرد برای اینکه مرا از نگرانی و تشویش درآورد دستخطی هم برای عودت من در مجلس مزبور صادر کرد و برایم فرستاد. مرحوم مشیرالسلطنه صدراعظم، مجلس مذکور را افتتاح کرد و مرحوم نظامالملک به ریاست آن از طرف شاه منصوب شد. من فقط در همان یک جلسه در آن مجلس حاضر شدم.»( تقریرات مصدق ـ همان، ص ۱۳ و ۱۴٫)
از نظر مالی مصدقالسلطنه یکی از مالکین بزرگ و اشرافی بود و ده بزرگ او در احمدآباد قسمتی از ثروت عظیم او را تشکیل میداده است. قسمتهای زیادی از خیابان کاخ (فلسطین) به صورت منزل شهری و املاک و مستغلات استیجاری او بود که از جمله یکی از این ساختمانها را در زمان نخستوزیری خود به اداره اصل چهار ترومن که لانه جاسوسی آمریکا در ایران بود اجاره داد.
* مصدق و ارتباط با شبکه فراماسونی
مصدق السلطنه از جمله لبیکگویان به ندای فراماسونی میرزاملکمخان است
رهاورد مرجعیت خاندان شیرازی در طول56 سال اخیر
امروز دوازدهم بهمن است. سالگرد ورود امام به وطن و سخنرانی تاریخی اش در بهشت زهرا (س). همان روزی که سالها به دروغ میگویند امام (ره) وعده آب و برق مجانی را مطرح کرد ولی صدا و سیما آن را پخش نمیکند! اما در این باره سه نکته مهم وجود دارد:
بیژن زنگنه و حامیانش، مسئولان نفتی دولت قبل را «گروهبان» ناميدند و خود را «ژنرال»های نفت، اما با بازگشت آنها به وزارت نفت، اميد اين بود كه سوءمدیریتهای سابق تكرار نخواهد شد؛ اين در حاليست كه مروری بر عملکرد زنگنه و تیمش در ۲ سال اخیر، فاصلهای از بحران ندارد.
از آنجا که مهمترین خروجی عملکرد وزرای نفت را در تولید و صادرات نفت باید جستجو کرد، بر اساس گزارش بانک مرکزی، تولید و صادرات نفت در دوره زعامت ژنرال زنگنه به شدت كاهش پيدا کرده است.در حالی که نماگرهای فصلی بانک مرکزی، معتبرترین مرجع آماری درباره رقم تولید و صادرات نفت کشور محسوب میشود، از یک سال پیش بانک مرکزی آمار تولید و صادرات نفت کشور را سانسور میکرد.
این اتفاق سبب گمانهزنی درباره احتمال منفی شدن آمار و ارقام نفتی کشور و تلاش برای مخفی نگاه داشتن آن همچون سانسور سایر آمارهای منفی اقتصادی شد.سرانجام در نماگر سهماهه اول سال ۱۳۹۴ که با تاخیر طولانیمدت در هفته اول زمستان منتشر شده، آمار تولید و صادرات نفت کشور در یک سال اخیر در گزارش بانک مرکزی درج شد که نشان میدهد گمانهزنیها درباره سقوط این دو شاخص مهم، درست بوده است.آمارهای بانک مرکزی بیانگر آن است که تولید و صادرات نفت کشور نسبت به پایان دولت دهم به شدت كاهش پيدا کرده است.
سقوط 600 هزار بشکهای تولید نفت ایران با بازگشت زنگنه
مطابق این آمار، تولید نفت ایران نسبت به پایان دولت دهم (بهار ۱۳۹۲) حدود ۶۰۰ هزار بشکه و صادرات نفت حدود ۴۰۰ هزار بشکه افت پیدا کرده است.لازم به یادآوری است تا قبل از اعمال تحریمهای بانکی و نفتی علیه کشورمان در سال ۱۳۹۰، به طور معمول تولید نفت ایران بین ۳.۵ تا ۴ میلیون بشکه و صادرات آن بالای ۲ میلیون بشکه در روز بود.
وضع تحریمها بر صادرات نفت ایران به شدت اثر گذاشت به طوری که در سال ۱۳۹۱ صادرات نفت کشورمان نسبت به سال ۱۳۹۰ حدود ۲۰۰ هزار بشکه کاهش پیدا کرد و به ۱.۹ میلیون بشکه در روز رسید.اما به تدریج به مدد تدابیر مسئولان وقت و با اتخاذ راهکارهای گوناگون برای دور زدن تحریمها و فروش نفت، جلوی روند نزولی صادرات نفت گرفته شد به طوری که دولت قبل توانست در بهار سال ۱۳۹۲ به طور متوسط یک میلیون و ۸۰۸ هزار بشکه در روز نفت صادر کند.
این در حالی بود که هدف آمریکا در آن زمان، رساندن صادرات نفت ایران به زیر یک میلیون بشکه در روز بود.در تابستان ۱۳۹۲ که هنوز تدابیر اتخاذشده در دوره قبل برای دور زدن تحریم نفت اجرایی میشد، صادرات نفت کشور به یک میلیون و ۸۰۴ هزار بشکه در روز رسید.
متاسفانه از اوایل پاییز ۱۳۹۲به دلیل سیاستهای دولت جدید در کنار گذاشتن راهکارهای دور زدن تحریمها، به ناگاه صادرات نفت کشورمان با افت فاحش ۲۵۰ هزار بشکهای مواجه شد و این روند نزولی در سال ۱۳۹۳ و تا فصل بهار امسال (آخرین آمار در دسترس) نیز ادامه یافت به طوری که در این مدت صادرات نفت کشور به حدود ۱.۴ میلیون بشکه در روز کاهش یافته است.
سقوط 600 هزار بشکهای تولید نفت ایران با بازگشت زنگنه
به عبارت دیگر، صادرات نفت کشور نسبت به پایان دولت دهم حدود ۴۰۰ هزار بشکه کمتر شده است که مطمئنا به علت کنار گذاشتن روشهای دور زدن تحریمها بوده است.تولید نفت نیز در ۲ سال اخیر بیش از ۶۰۰ هزار بشکه افت پیدا کرده و از ۳ میلیون و ۷۱۱ هزار بشکه در روز در بهار ۱۳۹۲ به ۳ میلیون و ۹۳ هزار بشکه در بهار ۱۳۹۴ رسیده است.در تمامی این مدت، مسئولان نفتی کشور چشمانتظار رفع فوری تحریمها ماندند؛ اما با عدم لغو تحریمها، وضعیت صادرات نفت ایران به شدت سقوط کرد.
، مهرداد بذرپاش در جمع اعضای برخی از تشکلهای دانشجویی با اشاره به تصمیمات و علمکرد دولت در حوزه اقتصاد گفت: برای دولتی که افتخار خود را قیمت پایین نفت می داند و از سرمایه از دست رفته مردم به عنوان کاهش اتکا به نفت یاد می کند، تنها می توان عنوان دولت رکود را به کار برد.
#muharram #ashura #ashura_2015 #ashura_karbala #islam #shia #shia_islam #shia_religion #islam_shia #shia_blood #shia_mourning #shia_muharram #shia_images #karbala #kerbela #ashora #ashoora #day_of_ashura #ashura_in_iran #Ashures #şiə_muslim #şiə #Achoura #Ασούρα #Асхура #Ashur #caashuuraa #Asyura #Ошуро #Aşure #Ашура #musliman #shia_musliman #musulman #shia_musulman #мусульман-шыітаў #šiitų_musulmonų #šiitų #шиитски_муслиман #шиитски #muçulmano_xiita #xiita #мусульман-шиитов #шиа #шаја #шиитских_муслимана #musulmán_chiíta #chiíta #mусулмон_шиа #Şii_Müslüman #Şii #Aşura #Ашура #Աշուրա #আশুরার #阿舒拉节 #阿舒拉節 #阿修羅 #아슈 #אַשוראַ #அஷுரா #עשוראא #շիա_մուսուլման #շիա #শিয়া_মুসলিম #শিয়া #什叶派穆斯林 #什叶派 #什葉派穆斯林 #什葉派 #શિયા_મુસ્લિમ #શિયા #מוסלמי_שיעי #शिया_मुसलमान #शिया
۵ هفته از پایان مذاکرات گذشته است. سوت و هلهلهها فروکش کرده و فضا برای تحلیل و بررسی توافق هستهای و ابعاد مختلف آن مناسبتر از پیش است. به نظر میرسد اکنون زمان طرح این پرسش است؛ چنانچه برجام رد شود چه خواهد شد؟ این پرسش از دو منظر قابل بررسی است؛ رد برجام از سوی آمریکا و یا رد آن از سوی جمهوری اسلامی ایران.
۱- آیا ایده بهتری هست؟ آمریکاییها اولین سوالی که از خود در این زمینه میپرسند این است که بعد از رد توافق چه باید کرد و یا دقیقتر آنکه اساساً چه میتوان کرد. آنچه مسلم است واشنگتن به جز ادامه مذاکره و رسیدن به توافق، آلترناتیو دیپلماتیک دیگری ندارد. آنچه مخالفان آمریکایی توافق میخواهند برچیدن کامل فعالیت هستهای ایران است. موضوعی که بیشتر یک رویاست تا هدفی دیپلماتیک. چنین رویایی با هیچ مذاکرهای تعبیر نخواهد شد.
۲- کابوس جنگ؛ اگرچه آمریکاییها پس از توافق وین بارها مدعی شدهاند گزینه نظامی همچنان روی میز است اما تندروترین جمهوریخواهان هم میدانند با گزینه نظامی نمیتوان به سراغ ایران آمد چرا که اولاً دانش هستهای را با بمباران نمیتوان از بین برد و ثانیاً پاسخ جمهوری اسلامی به حمله احتمالی، غیرقابل پیشبینی و هزینههای آن سرسامآور است. تجاوز به ایران، سرعتی مضاعف به فعالیتهای هستهای ایران میدهد، میتواند باعث خروج تهران از ان.پی.تی شود و جنجال رسانهای علیه ایران به بهانه چالش هستهای را معکوس خواهد کرد.
۳- خودکشی دیپلماتیک؛ پس از ۲ سال مذاکرات فشرده با ابعادی جهانی، رد توافق صورت گرفته از سوی آمریکا به عنوان اصلیترین طرف مذاکره با ایران، چیزی در حد خودکشی دیپلماتیک است. اوباما در این خصوص میگوید: رد توافق از سوی کنگره تنها به از دست دادن ابزارهای محدودیتزا برای برنامه هستهای ایران و فروپاشی تحریمها منجر نمیشود، بلکه ما چیز باارزشتری را از دست میدهیم؛ اعتبار دیپلماتیک آمریکا در نظام بینالملل.
۴- پایان سلطه دلار؛ با رد توافق وین، آمریکا باید به سایر کشورها فشار آورد که تحریمها علیه ایران را حفظ کنند. این موضوع به معنای دیکته کردن سیاستهای آمریکا به بانکهای بزرگ جهانی، بازارهای بزرگ انرژی و کشورهای دیگر است. چنین سناریویی سرآغاز پایان سلطه دلار خواهد بود. فقط کافی است چین دلار را به عنوان ذخیره ارزی خود کنار بگذارد. این تهدید چنان قوی و محتمل است که اوباما و جان کری بارها نسبت به آن هشدار دادهاند.
۵- انزوای آمریکا؛ آمریکا با رد توافق وین چالشهای مختلفی در سایر پروندههای بحرانی پیش روی خود خواهد دید. اروپاییها مستقیم و غیرمستقیم در این ماجرا دهها میلیارد دلار ضرر کردهاند. چه به خاطر فرصتهایی که از دست دادهاند و چه به دلیل مجازاتهای اقتصادی واشنگتن به بهانه نقض تحریمها علیه ایران. همسویی شکننده اروپاییها با آمریکا در پروندههایی مانند بحران اوکراین، به راحتی میتواند تحت تاثیر رد توافق وین از سوی آمریکا قرار گیرد.
اما در این سوی ماجرا در صورت رد برجام، چه رخ خواهد داد؟ در ادامه به برخی از پیامدها و گزینهها و فرصتهای پیش رو میپردازیم.
۱- پیام قوی به حریف؛ از ابتدای آغاز مذاکرات متاسفانه به دلایل مختلف این پیام به طرف مقابل مخابره شد -پالسهایی مانند خالی بودن خزانه، اغراق در تاثیر تحریمها، پیوند مسائل ریز و درشت کشور در حد آب شرب مردم به رفع تحریمها و... - که طرف ایرانی خواهان «توافق به هر قیمتی» است. با رد توافق، این ذهنیت و محاسبه به شدت غلط و هزینهزا از میان خواهد رفت. از بین رفتن چنین ذهنیتی، تاثیری عمیق بر رویدادهای بعدی خواهد گذاشت.
۲- شتاب هستهای؛ با رد توافق وین، محدودیتهای غیرقانونی و فرا ان.پی.تی از پیش روی فعالیتهای صلحآمیز هستهای کشورمان برداشته خواهد شد. غنیسازی با درصد بیشتر، استفاده از سانتریفیوژهای پیشرفتهتر، تکمیل و راهاندازی راکتور آب سنگین اراک، ادامه مسیر کلیدی تحقیق و توسعه هستهای از جمله فرصتهایی است که پیش روی ایران خواهد بود.
۳- غرق قایق تحریم؛ واقعیت آن است که تحریمها علیه ایران چه از نظر کمی و چه کیفی و چه در بُعد زمان، به سقف نهایی خود رسیدهاند. افزایش تحریم در صورت شکست مذاکرات، تهدیدی توخالی و بلوفی بود که آمریکاییها در دوره مذاکرات بیان میکردند تا ایران را به قبول شروط خود و واگذاری امتیاز وادار کنند. پس از توافق وین، مقامات آمریکایی بارها اعتراف کردند که قایق تحریمها در حال غرق شدن بود و بیراه نیست اگر برجام را ناجی قایق تحریمها به ساحل مقصود آمریکا معرفی کنیم.
۴- افزایش قدرت منطقهای؛ غربیها طی این چند هفته سعی کردهاند با انواع و اقسام ترفندهای سیاسی و رسانهای، از توافق وین ابزاری برای تضعیف قدرت و نفوذ منطقهای ایران بسازند. این هدف از دو راه پیگیری میشود. اول از طریق عملیات روانی و رسانهای با القای این گزاره که ایران درصدد است در مسائل مهم و کلیدی مانند حمایت از حزبالله، جریان مقاومت در فلسطین، نقش آن در سوریه، مسائلی مانند بحران یمن و بحرین و... کوتاه آمده و در مسیر فعلی خود تجدید نظر کرده و یا حداقل از سرعت خود بکاهد. راه دیگری که آمریکا به موازات آن میپیماید تهدید ایران نسبت به این موضوع است که صرف معامله هستهای کفایت نمیکند و چنانچه از رفتار منطقهای خود دست برندارید، تحریمهای جدیدی در راه خواهد بود. نفوذ و قدرت ایران در منطقه پیش و بیش از آنکه متکی به ابزار مادی باشد، حاصل نفوذی معنوی - فارغ از مذهب متحدان- است. اولین اثر فوری رد برجام، افزایش این نفوذ در میان کشورها، ملتها و بازیگران منطقهای است.
۵- آمادگی اجتماعی؛ اساساً هدف اصلی تحریمها فشار بر مردم و ایجاد فضایی اجتماعی و به دنبال آن سیاسی بود تا حریف به مقاصد و امتیازات مورد نظر خود دست یابد. پس از توافق وین دولتمردان کشورمان بارها به تصریح - برخلاف دوران پیش از توافق- بیان کردهاند که مردم نباید انتظار بالایی از توافق داشته باشند. نمونه بارز این موضوع در قضیه پولهای بلوکه شده قابل رصد است که پیش از توافق بیش از ۱۵۰ میلیارد دلار عنوان میشد و پس از توافق به کمتر از ۱۰ میلیارد دلار رسید! چندی پیش موسسه معروف زاگبی طی یک نظرسنجی اعلام کرد که ۹۶ درصد ایرانیها معتقدند حتی با وجود تحریمها نیز از فعالیتهای هستهای کشورشان حمایت میکنند. برخلاف اهداف و ادعاهای داخلی درباره شرایط اجتماعی و نظر مردم درباره مذاکرات و توافق، بدون شک مردم از رد توافقی که دستاوردهای هستهای کشور را به باد میدهد و در مقابل چیزی هم در سفره آنان نمیگذارد، نه تنها ناراحت نمیشوند بلکه استقبال نیز میکنند.
آنچه گفته شد تنها تعدادی از آثار و پیامدهای رد احتمالی برجام بود و میتوان به موارد دیگری مانند اثرات مثبت و بنیادین اقتصادی، ناامیدی جریانات وابسته داخلی که برجام را پلی برای سازش با استکبار میدانند، تغییر نگرش جدی و عملی نسبت به نسخه راهبردی سیاستهای اقتصاد مقاومتی، مصون ماندن کشور از تبدیل به یک جمعیت مصرفگرا و... اشاره کرد. برجام دُهلی بود که آواز آن از ژنو و لوزان و وین برای عدهای خوش مینمود. حال که دهل برجام به پشت در رسیده، قضاوت درباره آن نیاز به موسیقیدان بودن ندارد!
موضع رئیسجمهور در مخالفت با بررسی صلاحیت نامزدها تعجب ناظران را برانگیخت. روحانی میگوید مگر مجلس اول پس از انقلاب که حتی شورای نگهبان نیز وجود نداشت بهترین مجلس تاریخ کشور نبود؟